همیشه میگویم که مسالهی حجاب» کاملا نه است و این ن هستند که باید در این مورد( نفیاً و اثباتاً) تصمیم بگیرند؛ ولی نمیتوان بر واقعیتها چشم پوشید، چون تاریخِ مردسالارانه»ی بشر چیز دیگری میگوید، تاریخِ غیر قابلِ انکاری که: این مردها بودهاند که فلسفه، هنر، دین، اخلاق، قانون. آفریدهاند و همه را رنگ و بوی مردانه دادهاند.
پوشش ن( حجاب) نیز اختراع مردانه است،جالب اینکه برای خود ن هم مورد قبول افتاده که حجاب سپر ایمنی و حفاظتی برای ایشان میباشد! واقعیت این است که حجاب اختراع نشده تا سپر حفاظتی ن در مقابل شهوت مردان باشد، حجاب اختراع شد تا سپر محافظتی برای مردان در مقابل فریبندگی ن باشد.
شاید به این باور باشیم که اینهم بد نیست، بالآخره سپر ایمنی است حالا چه فرقی میکند برای زن باشد یا مرد؛ ولی بر اساس قاعده بنگریم این بدان معناست که بهای ضعف مردها را ن میپردازند.
یادم هست وقتی تاریخ تمدن» از ویل دورانت را میخواندم وی پیرامون جوامع نخستین گفته بود: مردها برای اینکه از فریبندگیِ تن زنها (در جامعه) در امان باشند پوشش خاصی را برای ن اختراع کردند.»
این یعنی ناتوانیِ مردها در کنترل شهوت پیشینهی تاریخی دارد، در جامعهای که ن و مردان با هم باشند طبیعتاً این مردها خواهند بود که غائله را باختهاند؛ گویا ن دست بالایی در دلربایی و فریبایی داشته و برآمدهگیهای تنشان چنان جاذبهی(ی) مردافکنی دارد که به راحتی میتوانند در اکثریت رابطههای اجتماعی و شخصی گویی را از میدان بربایند و بر سکوی قدرت تکیه بزنند.
ضعف و ناتوانی مردها آنقدر عمیق است که در طول تاریخ مردها نتوانستهاند راه چارهای جهت برون رفت از این چالش بسنجند، و نتیجه تا اکنون این بوده که:
۱_ ن همان بهتر که در پستوی خانه باشد، پیشزمینهای برای این نتیجه لازم بود؛ پس زن بعنوان جنس لطیف» تعریف شد و مرد در قالب جنس خشن درآمد، جنس لطیف باید مورد حمایت قرار بگیرد و این مرد است که باید حمایت از او را بدوش بگیرد( خلق خانواده) نسلدراندرنسل گذشت تا این تلقین( یا توهم) به واقعیتی غیر قابل انکار تبدیل شد. زن جنس لطیف و مرد جنس خشن( تبعیض دلسوزانه خلق شد) جنس لطیف نباید در معرض خطر قرار بگیرد چون پژمرده میشود؛ در نتیجه جامعه تبدیل به فضای خشکِ مردانه گردید.
۲_ در خانه ماندن زن جهت پیشگیری از پژمرده شدن یک اصل قرار گرفت؛ اگر زنی بنابر ضرورت نیاز داشت وارد جامعه شود قانون چنین شد که نباید عامل فریبندهگی مردها قرار بگیرد( روایتهای دینی حکایت از این قانون دارد)؛ پس حجاب اختراع شد تا سپری باشد در مقابل چشم حریصانهی مردها.
و اما اکنون که ن بیشتر از هر زمان دیگری پا در عرصهی اجتماع گذاشتهاند و طرد کردنشان کاری نه چندان آسان و سهل مینمایاند شگردهای جدیدی از جانب مردها پا در عرصهی وجود گذاشت:
۱_ایجاد وحشت: ن را بیش از هر زمان دیگر از عرصهی جامعه باید ترسانده شوند، بیرون به میدان گرگهای درنده( مردها) تعریف شد تا خانه بعنوان مکان امنی برای ن تلقی شود؛ جامعه جای امنی برای آبرو، حیثیت، حیا و عفت زن نیست،پس نِ خانهنشین خانمهای سربزیر، فرمانبردار و مورد پسند آقایان تعبیر شد!
۲_ شخصیتسازی: برای ماندگاری پوشش زن حکمتها و فلسفههای جذاب و زیبایی آفریده شد، تا جایی که حتی برای خود ن نیز قابل قبول افتاده است، اینجا است که اخلاقیات باز هم دست مردها را میگیرد: حجاب زن نشانهی عفت و پاکدامنی زن است، نشانهی شخصیت، وقار و متانت است، محدودیت نیست مصونیت است، زیبندهترین زینت زن حفظ حجاب است.
۳_ فشار روانی: انگیزههای بازدارنده خلق کردن برای مردها نیز میتواند راهگشا باشد: غیرت مردانه، ناموسداری، یا جملهی مشهورِ مردان بیغیرت ن بیحجاب دارند. مردها میبایست گوشههایی از مردانهگی خود را در تحکم و اثبات قدرت بر ن و خانواده به اثبات برسانند؛ مردانهگی مردها در تحکم بیشتر بر ن و خانوداه تتلقی میگردد، حتی ن نیز به مردهایی که به نِ زیردستشان تحکم اینچنینی ندارند از برچسب بی غیرت استفاده میکنند. دینداری، از مصرف شخصی تا عرضهی عمومی
چرا کتاب میخوانیم
کنشگری اجتماعی شنا کرذن در خلاف جهت آب است
ن ,مردها ,زن ,حجاب ,جامعه ,جنس ,است که ,شد تا ,ن و ,جنس لطیف ,حجاب اختراع
درباره این سایت